غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»