دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم