از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان