با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن