گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو