نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش