تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد