میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت