یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
قلم به دست گرفتم که ماجرا بنویسم
غریبوار پیامی به آشنا بنویسم
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد
جان بر لب من آمد و جانان به بر من
ای مرگ برو عمر من آمد به سر من