تیغ از تو طراوت جوانی میخواست
خاک از تو شکوه آسمانی میخواست
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت