رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
ماییم در انحصار تن زندانی
ما هیچ نداریم به جز حیرانی
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده