غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت