دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم