در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم