به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی