گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...