مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟