گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو