پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو