خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو