آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما