ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما