سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
فرخندهتر سریست که بر خاک پای توست
گر بسوزیم به آتش همه گویند سزاست
در خور جورم و از فضل توام چشم عطاست
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست