کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست