ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟