ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی