بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید