الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان