خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
ای نیّت تو رو به خدای آوردن
برخیز! به قصد رونمای آوردن
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو