شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده