بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود