تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود