ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام