آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است