ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام