ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام