عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است