تابید بر زمین
نوری از آسمان
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود