عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
کسی از باغ گل آهسته مرا میخواند
تا صفا، تا گل نورسته مرا میخواند
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
گل، دفتر اسرار خداوند گشودهست
صحرا ورق تازهای از پند گشودهست