گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند