مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود