هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی