از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
میگریزم به هوایی که پر از زیستن است
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
پر طاووس فتادهست به دست مگسان
کو سلیمان که نگین گیرد از این هیچکسان؟
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد