عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
از خود بهدرآیید که مهمان خدایید
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
جان را به ياد دوست جلا میدهد نماز
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد