تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم