او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟