آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود