ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود