ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن