وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟